شهریور 94 - کاش من هم ارمیا بودم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر

اگر ارمیا بودم  چه کار می کردم

اگر ماهم امام داشتیم

مگر ما چه گناهی کرده بودیم

که از همان اول

در سرنوشت ما این چنین نوشته اند

آخر از اول که گناه کار نبودیم

 برای رضایت تو فقط تو

وخدا جانم

امام زمان خودت کمکم کن

 می خواهم وقتی ان شاءالله آمدی

رو سیاه نباشم

 نگویی  چه قدر پست و گنه کار و خودخاه

وبنده ی شیطان بودی

که همه ی زندگی ات را صرف  کار های شیطانی کردی

بگویی

رویم را سفید کردی

 بگویی  بیا وسربازم باش

 حداقل اسم سرباز بودنت را دک بکشم که شاید

آقا جان لیاقت بده به جان خودم از جان مایه می گذارم

 چیزی بگو

می دانم خراب کرده

 کاش حداقل تو بخوانی

بدان پشیمانم

اما

آنقدر بد هستم وآنقدر سست عنصر وبی اراده ام که

اگر در جاییکه همه ی خوبانت هستند نباشم

خوب نمی شوم

آقاجان فقط برای شما می نویسم

میخواهم ارمیا ی شما بشوم

 چیزی بگو

.

.

.

.

.

 




تاریخ : یکشنبه 94/6/29 | 4:53 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

.....

سر در گمم

 آنقدری که

 نمی توان نه به زبان

نه به قلم بیاورم

کاش همه چیز خیلی زود درست شود

 خدا یا

چرا اینقدر ایمانم ضعیف است

...

 




تاریخ : یکشنبه 94/6/29 | 2:17 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

عشق

ابر ها آسمان را فرامی گیرند

دل ها لحظه به لحظه

گرفته تر می شوند

و تو در افکارت غرق می شوی

آن قدر که  خیسی زیر باران

برایت قابل لمس نیست

و تو در ذهن با خودت کلنجار می روی

که می شود یا نمی شود

 و به این بهانه

که خدا گفته است یکی اززمانهایی که 

آرزو هایتان را براورده می کنم

 هنگام بارش باران رحمتم بر شما ست

 ومن آن قدر

 با پا های برهنه زیر آن را ه می روم که

خودم به دیوانه نبودن خودم شک می کنم

 و به این فکر می کنم که

ای کاش من این را زود تر کشف کرده بودم

که دیوانه بودن در این زندگی بهتر است 

وای کاش از همان بچه گی این را می فهمیدم

و از همان ابتدا آغاز می شد این زندگی شیرینی که

 نه به فکر حرف مردمی

به کسی به تو کاری خواهد داشت

نه  عذابی در کار هست

نه این همه فکر

ومی توانی

با خیالی راحت

وآسوده  بیندیشی به چیز هایی که حتی دیگران از

مغز به اصطلاح انیشتینی شان که  به خاطر همان  که

فکر می کنند تو  مثل آنها نیستی

 از آ ن حتی لحظه ای عبور نکرده،

 همه  در زیر باران نمی دانم به چه فکر می کنند

اما من

 به این که باران واقعا چیست ؟

شاید فکر می کنم

و شاید به این که چرا من از بدو تولد انشایم صفر بود

وبه این که

چه چیز های جالبی به ذهن آدم

چه سوژه هایی به مغز م می رسد

 وهمه عاشق یک عده انسان به اصطلاح که فقط از نظر من آدمند

 می شوند که

هر کدام یک سری افکار مسخره یا شاید خوب دارند 

ولی من

این طور نیستم

وهیچ کس را لایق عشق نمیدانم

جز

خداااااااااااااااااااااا

  چون اون با اینکه ما در این دنیا هستیم وما باید امتحان بدهیم

همه ی امتحان هایش را پس داده است

وهیچ گاه ما را حتی وقتی ما او را فراموش می کنیم ما را فرآموش که هیچ

بلکه هیچ گاه   از ما اندکی غافل نشده است

و ما هیمیشه در آغوشش بوده ایم

و هستیم

و من به این فکر می کنم

 که جامعه چه می شود

در صورتی که

همه چیز  برایم فراهم است

 و  هیچ جای این فکر نیست

...............

.............

......................

خدایا هیچ وقت عشق به خودت را از ما نگیر و روز به روز بر آن بیفزا




تاریخ : شنبه 94/6/28 | 6:52 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

نماز جما عت عشق است

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر سعی کردند تا تو را از من بگیرند

چقدر سعی کردند ارتباط مرا با تو قطع کنند

خدایان دروغین، معشوق های کاذب، بت های جاهلیت نوین، شیطان های جن و انس، می خواستند خدای من شوند، می خواستند حتی یاد تو را هم از من بگیرند

نماز نگذاشت و مسجد مرا با کسانی آشنا کرد که تو را فراموش نکرده اند و ولایت مرا از تحریفشان حفظ کرد

می خواهم اقتدا کنم به قنوت پر اشک امام زمانم علیه السلام وقتی چونان پیامبر از تو مسئلت می کند هدایت این امت را

می خواهم به همه بگویم اگر خلاصی از گناه می خواهید بهترین نهی کننده درونی نماز است

اگر دنیای زیباتر می خواهید بهترین انرژی دهنده نماز است

نه! بگذار مثل تو فقط یک دلیل بگویم نماز را به خاطر خدا اقامه کنیم

حداقل به اندازه ی هفده رکعت در شبانه روز بندگی کنیم

مگر چقدر زمان می برد این فرمانبرداری؟ مگر چقدر سخت است؟


و کاش همه بگویند همه ی آنها که چشیده اند آثار نماز اول وقت را، آثار انس با مسجد را




تاریخ : جمعه 94/6/27 | 9:29 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

برایم دلگرمیست

دیدیم شیطان صفتان، برای پاکی قلب معصوم خواهران و برادرانمان نقشه ها کشیده اند

دیدیم قبح گناه می ریزند و بی حیایی را ترویج میکنند

دیدیم به اسم آزادی جسم، انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند

دیدیم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا بالا را از یاد همه ببرند

دیدیم عرفان کاذب را تبلیغ می کنند؛ دین بدون تکلیف را، تا به عکسی در آب از ماه محروم سازند

دیدیم چادر را نشانه گرفته اند

دریغمان آمد نگوییم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی

دریغمان آمد نگوییم از زیبایی بی نهایت وقار

دریغمان آمد نگوییم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را، برای خدا انتخاب کردن را، تیر در چشم شیطان شدن را، مجاهد راه خدا بودن در جهاد اکبر را

ای کاش همه بگویند

همه ی آنها که حتی به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقل ها قانع نشدند،

برتر را برگزیدند

 خدایا هیچ وقت ا من نگیرش




تاریخ : جمعه 94/6/27 | 9:28 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

  • paper | قالب وبلاگ | بلاگ اسکای