کاش من هم ارمیا بودم

کاش زندگی این قدر مسخره نبود

کاش خدایا

تو مرا می فهمیدی

من از دست آدم هایت بریده ام

از

همه یشان متنفرم

کاش مرگم را زود..................

شهادت

می دانم با این اوضاع من شهید نمی شوم

اما خسته ام

دلم گرفته ای

رفیق

 هیچ کس نمی فهمه منو

دیشب خدارو دیدم...


گوشه ای آرام میگریست...

 

من هم کنارش رفتم و گریستم...


 
هر دو یک درد داشتیم ...

 

" آدم ها...."

 از همه ی آدم ها متنفرم 

شاید من آدم نباشم

من هنوز نمی دانم چرا
غروب ِ هر پنج شنبه گریه ام می گیرد
برایم بنویس
شاعران ِ بزرگ به ماه ِ کامل چه می گویند

دلم می خواهد لبه ی جوبی را پیدا کنم که تا آن سر شهر ادامه داشته باشد

وبروم تا ته شهر و فقط در این راه به فکر حفظ تعدلم باشم وسرم را بزیر بیندارم وگوش هایم را بگیرم

تا با تنهایی خودم

برم تا آخر شهیر وفقط

به این فکر کنم که چه شده است و

چه می شود

شا شاید هم به هیچ

 وآن وقت است که پاهایم تا آخرین قطره ی جانشان  مرا همیاری کرده اند

و گآنقدر خسته اند که دیگر حال برگشتن ندارن ولی با این

حال  ناله ومویه نمی کنند وفقط به همراهی من می پردازند

گویی که من اصلا احساس نمس کنم به خسته باشم وفقط لذت می برم از این همه راه رفتن

 اگر پاهایم نبودند من چه می کردم

دوستتان دارم ای مهرباترین ها

پاهای من

 زندگی ام پر است از خاطرات های لبه ی جوبی

به خدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت
به خدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ
به خدا خسته ام از حادثه ی صاعقه بودن در باد
همه ی عمر دروغ گفته ام من به همه
گفته ام:عاشق پروانه شدم !
واله و مست شدم از ضربان دل گل!
شمع را می فهمم !
کذب محض است
دروغ است
دروغ !

هنگامیکه متولد شدم

به قدری متعجب شدم

که یک سال و نیم حرف نزدم !

آخه دنیای رحم مادر کجا

این دنیاکجا راستی این دنیا کجا

دنیای قیامت چطوره

باید چند سال حرف نزنیم

شاید اصلا نتوانیم حرف بزنیم چه

چه برسد که بخواهیم فکر کنیم که

حرف بزنیم یا حرف نزنیم

شاید هم نتوانیم به هر حال

قضیه نیست که

بخواهم از

برهان خلف

برایتان ثابت کنم

 شاید یک قضیه ی چند وجهی باشد که هر کسی مطابق اعمالش

اثباتی برایش پیدا مند یکی از برهان برود

یکی از استدلال

یکی هم هیچ 

و.......................

وشایدمن هم روزی نویسنده شوم

در آن زمان

از مجهولات زندگی ام کتابی خواهم نوشت که

پرفروش ترین کتاب سال خواهد شد

وشاید برنده ی جایزه ی نوبل

 البته بسته به

طرز تفکر مردم دارد

اما به هر حال

من

می دانم چنین خواهد شد

و در جواب این کتاب باید کتابهایی نوشته شود

با هزاران صفجه که هر کدام

فقط توان پاسخ گفتن به

یکی وشاید همان یکی هم

نباشد