کاش من هم ارمیا بودم

با خودم که فکر می کنم

آخر آخرش به این نتیجه می رسم که

عبد بودن یعنی آن کاری را بکنم که فکر می کنم خدا از من راضی است با انجامش

من که لیاقت شهادت ندارم

البته من رفتارم هم مثل  شهدا نیست

پس باید

مبازره با نفس کنم

وغروم را زیر پایم بگذارم

وتمام تلاشم را بکنم تا به امید خدا در جامعه قبول شوم

چون من راضایت خدا را در آن می میبنم

 طلبگی عشق است و بس من می خواهم

به جایی بروم که ببرم از همه ی ین مادیات

حداقل آنجا تنها هستم واین طوری بهتر می توانم با نفس خودم به جدال بپردازم

 خدایا به صلاحم قرار یه که

تو خودت گفتی سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهی مگر به دست خودشان

وخودت گفتی شما یک قدم به سمت من بیایید ومن 10 قدم به سمت شما می آیم

من نمی خواهم روحم را اسیر این دنیا کنم

خدایا به همه ی ما کمکن در زندگی آ ن راهی را انتخاب کنیم به به ما کمک کن در آن راه ثابت قدم باشم

که  سربازی امام زمان اسمش حداقل وی مان باشد تا به آن عمل کنیم وهمه چیز را در ظاهر نبینیم