خدایااااااااااااااااااااا - کاش من هم ارمیا بودم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدایااااااااااااااااااااا

خدایا من دیگه تصمیمم رو گرفتم

نمی دونم درسه یا نه

واصلا هم مهم نیست نمی دونم شاید خیلی عجولانست

اما کجاش عجولانش من کمه کم یک سال است که در این درگیری وتشویش هستم

نمی دونم شاید اگر تو بخواهی من به جامعه بروم 

اگر تو بخواهی من به جامعه می روم

جامه که همه ی زندگی نیست

من تمام تلاشم را می کنم تا در دانشگاه دولتی در تهران قبول بشم تو خودت می دونی که

چقدر برانم سخته

اما تو خودت کمکم کن و اسبابش رو فراهم کن

خواهش می کنم

حداقل برای دل خوشی مادر وپدرم

خسته ام دیگه

دیگه توان ندارم اگه اتین یک امتحانه که حتما یک امتحان بزرگ هست

باشه من قبول نشدم

یا شاید من صورت سوال ها را جوری تغییر داده ام و به جای آنها سوال هایی که بلدم را نوشته ام

اما به هر حال من این را هرا انتخاب کرده ام وتا تهش را می روم

و تمام تلاشم را می کنم

تو اگر نمی خواستی هیجچ وقت چنینفکری را حتی در سر راه من قرار نمی دادی

باشه من کم اوردم

اما دیگر نمی توان

همه چیزرا به خودت می سپارم

وتمام تلاشم را می کنم تا به همه خودم را ثابت کنم

مگه خودت نگفتی که رضایت من ئدر رضایت مادر وپدر شماست اگر کافر نباشند و شما را به راه غیر از من نخوانند

من هم دارم همین کار رو می کنم تا بعضی ها

بمن نگن که تو راحت طلبی و هزار چیزی دیگر

 من همه ی سختی های این زندگی لعتی رو بجون می خرم

شاید من دیونه ام 

اما مهم نیست

مهم اینکه من منم

الهی

یا لطیف ارحم عبدک ضعیف

 خدایا من جز تو کسی را ندارم

وفقط به تو پناه آوردم

مگه خودت همین رو نمی گی

 کمکم کن




تاریخ : سه شنبه 94/7/28 | 5:21 عصر | نویسنده : ارمیامعمر | نظر

  • paper | قالب وبلاگ | بلاگ اسکای